کوک فیثاغورثی چیست؟

کوک کردن برای بهتر شدنصدای ساز ها می باشد که برای انجام آن روش های متفاوتی وحود دارد.یکی از روش های قدیمی کوک فیثاغورثی می باشد که در این مطلب از وبلاگ آموزشگاه موسیقی الهام به تعریف آن پرداخته ایم.تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

مفهوم کوک

کوک در موسیقی به دو معنا می‌تواند به کار گرفته بشود:

کوک کردن: به معنای تنظیم یک ساز موسیقی به شکلی که نت‌ها به درستی نواخته شود.

دستگاه‌های کوک: که هر یک نظامی است که ارتفاع (زیر و بمی) نت‌های مختلف بر اساس آن تعیین می‌شود.

کوک کردن

کوک کردن روندی است که در آن زیر و بمی نت‌هایی که توسط یک ساز موسیقی تولید می‌شود به شکلی تنظیم می‌گردد که فواصل بین نت‌ها مطابق یک نظام مشخص باشد. عموماً برای کوک کردن از یک نت مرجع مشخص استفاده می‌شود، مثلاً با قرار دادن نت «لا» برابر با ۴۴۰ هرتز سایر نت‌ها به دست می‌آید و ساز بر این اساس کوک می‌گردد.

ساز ناکوک

ساز ناکوک سازی است که در آن ارتفاع برخی نت‌ها زیرتر (دیز) یا بم‌تر (بمل)از چیزی است باید باشد. همچنین، یک ساز می‌تواند به تناسب نت‌های خودش کوک باشد (نت‌ها با هم هماهنگ باشند) اما اگر نت‌های آن با نت مرجع ناسازگار باشند (مثلاً نت «لا» را در فرکانس دقیقاً ۴۴۰ هرتز تولید نکند) باز ناکوک دانسته می‌شود.

کوک فیثاغورثی

کوک فیثاغورثی یک روش کوک کردن سازها است که از نوع  کوک دیانوتیک معمولی است. وجه مشخصهٔ کوک فیثاغورثی آن است که در آن نت‌ها با استفاده از رساندن نسبت بسامد در فاصله پنجم به توان اعداد طبیعی متوالی به دست می‌آیند.

بیشتر نویسندگان معاصر تئوری موسیقی، این روش کوک کردن را به  فیثاغورث (فیلسوف یونانی قرن ششم پیش از میلاد) منتسب می‌کنند. با این حال فیلسوف‌های دیگری همچون بوئتیوس و اراتوستن  نیز روی تناسب‌های مشابهی برای کوک‌کردن سازها کار کرده بودند.

کوک فیثاغورثی در دوران رنسانس وتا ابتدای قرن شانزدهم  روشی رایج برای کوک‌کردن سازها بود.

این روش «بابت خالص بودن فواصل پنجم ایده‌آل بود، اما فواصل سوم بزرگ در آن چنان ناهماهنگ بودند که آکوردها را ناخوشایند می‌کردند.

کوک فیثاغورثی در واقع یک حالت خاص از نظام کوک خالص است که در آن نسبت فرکانس نت‌ها بر اساس تناسب۳:۲  محاسبه می‌گردد.

در تمامی نسبت‌های این کوک، عدد صورت و مخرج تنها به۲ یا به۳ بخش‌پذیرهستند و هیچ عدد اول دیگری به جز۲و۳ جزو ریشه‌های این اعداد نیست. کوک فیثاغورثی در دوره‌های رنسانس و قرون وسطا از اهمیت بالایی برخوردار بود.

در روش فیثاغورثی فواصل اصلی به سه دسته تقسیم می‌شوند:

۱ - لیما: معادل فاصلهٔ یک پرده است و نسبت فرکانس ۹:۸ دارد.

۲ – کاما: معادل فاصلهٔ نیم‌پردهٔ دیاتونیک است (نیم‌پرده‌ایکه بین دو نت غیر همنام دیده می‌شود، نظیر فاصلهٔ می و فا) و نسبت فرکانس ۲۵۶:۲۴۳ دارد.

۳ - نهایتاً نیم‌پردهٔ کروماتیک یا آپوتوم که برابر اختلاف بین دو مورد قبلی است ونسبت فرکانس ۲۱۸۷:۲۰۴۸ دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.